اسپومنکا اشتیمچ (Spomenka Ŝtimec) در سال 1949 در اورههویتسای کرواسی متولد شده است. او مترجم، آموزگار و نویسندهای نامدار در دنیای اسپرانتو است. اسپرانتو را در 16 سالگی فراگرفت و از همان زمان در جنبش اسپرانتو، در زمینههای گوناگون به فعالیت پرداخته است. او در سازمان جهانی جوانان اسپرانتودان(TEJO)، انجمن جهانی اسپرانتو(UEA) و اتحادیهی اسپرانتودانان یوگسلاوی، در پستهای مختلف انجام وظیفه کرده است و هم اکنون عضوِ هیات رییسهی انجمن نویسندگان اسپرانتو (EVA) و عضوِ آکادمی زبان اسپرانتو است. او مبتکر روز کتاب در کنگرهی جهانی اسپرانتو است.
از سال 1968 تا 1982 بهعنوان مترجم اسپرانتو، در جشنوارهی بینالملی تاتر عروسکی (Pupteatraj Internaciaj Festivaloj-PIF) بسیاری از متنهای نمایشی را به اسپرانتو ترجمه کرده است و در برگزاری این جشنواره همکاری موثری داشته است. بهعنوان استاد مدعو از سال 1993 تا 2000 در دورههای تابستانی دانشگاه هارتفورد آمریکا اسپرانتو تدریس کرده است. از سال 1995 مزرعهی خانوادگی وی، محل همایشهای فرهنگی اسپرانتو و بهویژه انجمن قلم اسپرانتو است.
در سال 1972 موفق به اخذ دیپلم در زبانهای آلمانی و فرانسوی شد و از همان سال در مرکز خدماتِ فرهنگیِ بینالمللی(Internacia Kultura Servo) در زاگرب استخدام شد و برای پیشبرد اسپرانتو به فعالیت پرداخت.
اولین رمان اسپومنکا اشتیمچ بهنام سایهای روی چشماندازِ داخلی(Ombro sur interna pejzaĝo) که در سال 1984 چاپ شد، او را به شهرت رساند. دیگر رمانها و داستانهای او که همهی آنها به صورت اصیل (ارژینال) به اسپرانتو نوشته شدهاند، عبارتند از:
میهماندوستی1982 (Gastamo) نمایشنامه.
زنی که در تندباد زمزمه کرد1986 (Virino kiu flustris en uragano) نمایشنامه.
نامههای فرستاده نشده از ژاپن 1990 (Nesenditaj leteroj el Japanio)که حاصلِ خاطرات شخصی نویسنده از سفر به ژاپن است.
سفر به جدایی1990(Vojaĝo al disiĝo) مجموعهی داستان.
جغرافیای خاطرات من 1992(Geografio de miaj memoroj) مجموعهی داستان.
یادداشتهای شبانهی جنگ کرواسی 1993(Kroata milita noktlibro) مجموعهی داستان.
تهنا: خانهای در اروپای مرکزی 1996 (Tena: hejmo en Mezeŭropo) گاهشمارِ خانوادگی.
عروسکِ استرالیایی 1997 (La Aŭstralia pupo) مجموعهی داستان.
تیللا 2002(Tilla) رمان.
هُدلر در موستار 2006 (Hodler en Mostar) رمان.
سبک نگارشِ اسپومنکا بسیار با احساس، لطیف، شاعرانه و زنانه است. رمان سایهای روی چشمانداز داخلی در واقع داستانِ عشقِ نافرجام نویسنده است که در آن بیآنکه کسی را متهم کند داستان دو دلداده را از روزهای خوش آشنایی و عشق آتشین تا فروکش و سردی آن، به دلیل تضادهای فرهنگی به تصویر میکشد. تسلط استادانهی او به زبان اسپرانتو در آفرینش صحنههای دراماتیک داستانها و رمانهایش کاملا آشکار است. ترجمهی داستانهای اسپومنکا از اسپرانتو به زبانهای زیادی صورت گرفته است که این ترجمهها باعث ایجاد مراودات فرهنگی با دیگر ملل شده است، بر همین اساس در سال 2004 وزارتِ امور خارجهی کرواسی تقدیر ویژهای از وی بهعمل آورد.
آخرین رمان اسپومنکا بهنامِ هُدلر در موستار به جنگِ کرواسی و صربستان میپردازد. جنگی که در طی آن اسپرانتودانهای نامآوری هم ”ناپدید“ شدند. عنوان داستان، رمزگونه است چرا که نامِ هُدلر برای اسپرانتودانها یادآور هکتور هُدلر(بنیانگزار انجمن جهانی اسپرانتو) است اما در واقع این چنین نیست! نویسنده منظوراش از هُدلر، پدرِ هکتور هُدلر است که نقاش سرشناس دوران خود بوده است و با دستمایه قراردادن آثار نقاشی او در موزهی زاگرب پلی ایجاد میکند بین سویس، کرواسی، اسپرانتو و جنگِ خانمانسوزی که همه چیز را با خود نابود میکند.
کارشناسان ادبی، اسپومنکا را یکی از نویسندگانِ صاحبِ سبک، با ذوق و ارزشمند میشناسند که با آثار خود بر غنای ادبی و فرهنگی اسپرانتو بسی افزوده است.
این مطلب در شمارهی 19 فصلنامهی دو زبانهی فارسی- اسپرانتو "پیام سبراندیشان"، پاییز 1387 به چاپ رسیده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر